خدا در هر حال بندگانش را امتحان می کند

 

حضرت ایوب را نماد صبر می دانیم. اما ایشان یکجا از شیطان به خدا شکایت میکند :
به یاد آر بنده ما ایوب را آنزمان که پروردگار خود را ندا داد که شیطان مرا دچار عذاب وگرفتاری نموده است . سوره مبارکه صاد آیه ۴۱

ایوب نبی از چه چیزی خسته شد و زبان به شکایت گشود؟

امام صادق(ع) پاسخ این سوال را در روایتی داده اند : شیطان به خدا گفت، چون به ایوب نعمتهای زیادی عطا کرده ای او شاکر است.

خداوند برای اینکه به همه عبودیت و اخلاص ایوب را ثابت کند؛ نعمتها را از او یکی یکی گرفت تا دچار به ابتلا و بیماری شود. تا آن زمان ایوب نبی شاکر بود اما پس از آن به مقام صبر میرسد.

نکته جالب اینجاست که ایوب نبی از یک حرف آزرده خاطر شد، وقتی در بیماری سخت بود، علمای بنی اسرائیل نزد او آمدند و گفتند: ای ایوب چه گناهی کرده ای که خداوند تو را اینگونه عذاب کرده است؟

 این زخم زبان علمای بنی اسرائیل باعث شد ایوب نبی رنجیده شود. او در اوج نعمت، شاکر بود و امتحان شد و در اوج سختی و از دست دادن نعمت صابر بود و امتحان شد.

خدا در هر حال بندگانش را امتحان می کند …

 

منبع : علل الشرایع ج1

 

 

دیدنت با خستگی ها چه می‌ کند ...

 

جاده

 

ای کاش

به آخر این جاده که میرسم

تو ایستاده باشی

نمی‌ دانی

دیدنت

با خستگی ها چه می‌ کند …

تیررس خدا

 

بچه‌ها!

سعی کنید

در تیررس خدا

قرار بگیرید؛

جایی که خدا

نگاهتون کنه!

 

معراج شهدا میهمان ویژه دارد

 

شهید اشوری

 

مردم پایتخت با «شهید جانی بت اوشانا» شهید آشوری که پس از ۳۸ سال پیکرش توسط گروه‌های جستجوگر نور تفحص شد، در معراج شهدا وداع خواهند کرد.

این مراسم در روز چهارشنبه 6 اردیبهشت از ساعت ۱۶ در خیابان بهشت برگزار می‌شود و خادمان حرم حضرت معصومه (س) میهمانان ویژه‌‌اش خواهند بود و پرچم این حرم مقدس را برای تبرک به معراج شهدا خواهند آورد. 

شهید جانی بت اوشانا روز وفات حضرت معصومه (س) به همراه ۸ شهید دیگر در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۰ تفحص شده بود اما به علت انجام مراحل تشخیص هویت و انجام آزمایش ‌DNA تاکنون به خاک سپرده نشده بود.

 

 

مناجات


 خدايا اين بنده ی تو همچون كودك نوپايی است كه همواره دست در دست تو دارد و اگر رهايش كنی می افتد يا گم ميشود شيطان مدام در كمين من است و می خواهد با لذتهای دنيايی مرا از تو دور كند و مرا غفلت از تو گرفتار آيد.

من چه كنم خيلی ناتوانم و می ترسم، ترس از اينكه تو را نداشته باشم ترس از اينكه عمری بگذرد و من دير به خود آيم آنگاه كه ديگر پشيمانی سودی ندارد.

از دل تا قلم

جستجو