موضوع: "اسرار قرب الهی"
کمی تا خدا
شنبه 02/07/29
« وَ قَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ »
خدا میگه من طرف تو هستم!
حالا دیگه هر کی خواست بذار بره!
هر کی خواست بذار بهت پشت کنه!
هر کی خواست تنهات بذاره؛
هرکی خواست باورت نکنه…
ولی تو بدون خدا رو داری و همین برای همهی دنیات کافیه
خدا همسایه زندگیتون
سه شنبه 02/05/31
سکوت که میکنی
صدای دلت بلندتر به گوش خدا میرسه
و چه زیباست که صدای دلت تنها به گوش خالق برسه
گاهی لازمه خودتو برداری…. .
دل بِکنی……. .
کَنده شی از هرچه غیر اوست.
دلت که کنده شد،
پا به پا میشوی
دل دل میکنی
پُر میشوی
پُر از خدا….. .
دلنوشته حاج حسین یکتا
خدا در هر حال بندگانش را امتحان می کند
چهارشنبه 02/02/13
حضرت ایوب را نماد صبر می دانیم. اما ایشان یکجا از شیطان به خدا شکایت میکند :
به یاد آر بنده ما ایوب را آنزمان که پروردگار خود را ندا داد که شیطان مرا دچار عذاب وگرفتاری نموده است . سوره مبارکه صاد آیه ۴۱
ایوب نبی از چه چیزی خسته شد و زبان به شکایت گشود؟
امام صادق(ع) پاسخ این سوال را در روایتی داده اند : شیطان به خدا گفت، چون به ایوب نعمتهای زیادی عطا کرده ای او شاکر است.
خداوند برای اینکه به همه عبودیت و اخلاص ایوب را ثابت کند؛ نعمتها را از او یکی یکی گرفت تا دچار به ابتلا و بیماری شود. تا آن زمان ایوب نبی شاکر بود اما پس از آن به مقام صبر میرسد.
نکته جالب اینجاست که ایوب نبی از یک حرف آزرده خاطر شد، وقتی در بیماری سخت بود، علمای بنی اسرائیل نزد او آمدند و گفتند: ای ایوب چه گناهی کرده ای که خداوند تو را اینگونه عذاب کرده است؟
این زخم زبان علمای بنی اسرائیل باعث شد ایوب نبی رنجیده شود. او در اوج نعمت، شاکر بود و امتحان شد و در اوج سختی و از دست دادن نعمت صابر بود و امتحان شد.
خدا در هر حال بندگانش را امتحان می کند …
منبع : علل الشرایع ج1
غرض از بصیر و سمیع و علیم گفتن خدا
جمعه 96/04/09
غرض ازبصیر و سمیع و علیم گفتن خدا
مولانا در دفتر چهارم بخش 9 این گونه بیان میکند .
یعنی به سه چرا جواب اخلاقی میدهد.و به اخلاقیات وصل می کند که در واقع این نکته را متذکر می شود که
توحید و خداشناسی[صرفا فلسفی و کلامی و عقلی] جدا از اخلاقیات اصلا معنا و مفهوم ندارد.
هرگز پذیرفته نیست کسی که دم از خدا و دین بزند
اما …..
خیانت بکند ،
بدقول باشد، ِ
تهمت بزند ،
دروغ بگوید ،
مردم را فریب دهد ،
مال مردم را بخورد و امثال اینها.
چرا خداوند خویش را به بصیر یعنی (بینا) وصل کرده است؟
به خاطر این است که ما بندگان همیشه یادمان باشد که چشم بیدار و آگاه که هرگز چرت و خواب بر این چشم عارض نمی شود ،
مراقب و مواظب حرکات و رفتارها و سکنات ما هست.
از پی آن گفت حق خود را سمیع
تا ببندی لب ز گفتار شنیع
و چرا خداوند خودش را به سمیع (شنوا) وصل کرده است؟
به خاطر این است که ما بندگان همیشه یادمان باشد که هر سخنی بگوئیم او می شنود و این باعث می شود
که ما در مقابل خداوند و در حضور اوسخن ناهموار و ناحق و لغو و عبث و بیهوده بر زبانمان جاری نشود.
و گفتار ما با یکدیگر ، عاری از یاوه و بیهودگی باشد.و تکذیب یکدیگر را
نشنویم و از سخنان بيهوده مردم در آزار باشیم.
از پی آن گفت حق خود را علیم
تا نیندیشی فسادی تو زبیم
و چرا خداوند خودش را به علیم(همیشه دانا) توصیف کردده است؟
به خاطر این است که ما بندگان همیشه یادمان باشد که در ضمیرمان ،در دهلیزهای هزارتوی ضمیرمان هم اگر نیتی ایجاد شود ،
این نیت اگر چه ز علم دیگران پوشیده است اما خداوند از ان نیت آگاه است
و همه این ها باعث می شود که ما پرورش معنوی و اخلاقی پیدا کنیم.
مثنوی مولانا
گفتگو ی شبانه با حضرت دوست
جمعه 96/04/09
خدای جانــــــم ……
می دانے ……
گاهی می شود که با خودم هم غریبه می شوم
تابلویی می زنم سر در قلبم که شکستنے ست لطفا دست نزنید!
گاهی دوست دارم در پیله تنهاییم بمانم و کسے سراغم را نگیرد،
اما در این دلگیری ها باز هم تو را می خواهم بیشتر از همیشه…
دوست دارم بیایی دستانم را بگیری و بیشتر از همیشه هوایم را داشته باشی …
اگر بد قلقی می کنم و بهانه می گیرم یعنی تو را می خواهم
خدای عزیزم بودنت را از من مگیر
من دوست داشتن هایت را میفمهم …