موضوع: "سزمین آرزوها"

تخریب بقیع

 

 

بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را

درعزا بنشاند او ، شمع و گل و پروانه را

(بمناسبت ۸ شوال سالروز تخریب بقیع)

 

کوچه ها ی روضه

 

ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ..


در کوچه های روضه به اقبال می رسیم

داریم می رسیم اگر کال می رسیم

یک ماه،نه دوماه،نه در گریه برحسین

داریم به نتیجه ی یک سال می رسیم

هرجا که مجلسی ست مُزیّن به اهل بیت

با پا نمی رسیم نه،با بال می رسیم

فی الحال با حسین اگر حال ما خوش است

آینده نیز ما به همین حال می رسیم

با هدیه کردن صلواتی، به کردگار؛

اینگونه با محمد و با آل می رسیم

ما «گنگ خواب دیده و عالم تمام کر»

درانتقال روضه چنین لال می رسیم

هرشب برای ما شب عید است با حسین

یعنی به یا محول الاحوال می رسیم

مثل مُخَدَّرات حرم زجر می کشیم

وقتی به گوشواره و خلخال می رسیم

حالا که بین ما سخن دوست خوشتر است

از هرچه بگذریم به گودال می رسیم

مهدی رحیمی

 

جمعه كه می آید

 

«السَّلامُ علی الْمهدی الّذی وعَدَاللهُ عزَّوجَلَّ بِهِ الْاُمَم.»


سلام برمهدی(عج)كسی كه خدای عزّوجلّ وعده اش را به امت ها داده است.
جمعه كه می آید قلب هر منتظری تندتر می زند .جمعه روزی است كه به عشق آن وجود نازنین،آفتابش با دعای ندبه طلوع می كند و با دعای سمات به غروب می نشیند.جمعه روزی است كه عزیز زهرا (س)درآن می آید تا ما غم هجر و فراق را با او در میان بگذاریم.
ای یوسف بازار ملائک من مسکین آن مایه ندارم که خریدار تو باشم*
خودمونی اگر بیان کنم این است که آنقدر گناه کردم که مایه و لیاقت دیدار از من گرفته شده…
یا صاحب الزمان …
-كاش دلم نمی شكست و تو را در صحن چشمانم می دیدم !
-كاش مرا آشنای شب های بی قرار نمی كردی !
-كاش نهال انتظار را با آمدنت شكوفه باران می كردی !
ای گل خوشبوی هستی، دل كوچكم دیگر تاب و توان این انتظار را ندارد.
میترسد روزی پایان عمرش فرا رسد و اجل مهلت دیدن مولا را ندهد.
آقا جان بیا و با آمدنت خیال همه ما را راحت کن …
آن روز همه ی پرچم های بر افراشته شده پایین می آید و تنها یك پرچم بر افراشته خواهد ماند و آن پرچم تو است.
مهدی جان بیا كه دلم دراین پاییز غم انگیز دارد خشک می شود .
به راهت خیره می مانم و می دانم كه می آیی

کرب و بلا مال خوبها ...

 

 

کربلا 

 ﺑﺎﺷﺪ ﺣﺴﯿﻦ …ﮐﺮﺏ ﻭﺑﻼ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺑﻬﺎ …
ﺑﺪﻫﺎ ﺑﮕﻮ ﮐﻪَ ﻋﻘﺪﻩ ی ﺩﻝ ﺑﺎ که ﻭﺍ کنند …؟

جا مانده ایم و شرح دل ما خجالت است
زائر شدن، پیاده یقینا سعادت است

ویزا، بلیط، کرب و بلا مال خوب هاست
سهم چو من پیامک ((هستم به یادت)) است

یک اربعیـــن غـــزل، به امیــــدِ عنایتـــی …
این بغضِ من اگر چه خودش هم عنایت است

چیزی برای عَرضـــه ندارم مـــرا ببخش
یعنی غزل، نشانه ی عرض ارادت است

ما هیـــچ، ما گنـــاه… فقط جـــانِ مادرت
امضا بکن که شاعرت اهل شهادت است

باشد حسین (ع) کرب و بلا مال خوب ها
یک مهر تربت از تو برایم کفایت است …

 

 

اربعین و جاماندگان

 

نزدیکِ اربعین، دلِ جا مانده ها گرفت…

یک بینوا برای خودش ربنا گرفت…

هرکس رسید؛ سوال کرد: زائری؟

از این سوال، دلِ پُرخونِ ما گرفت…

آقا مگر “بَدان” به حریمت نمیرسند؟

پس “حُر” که بود که جام بلا گرفت…؟

باشد؛ محل نده… نبرم اربعین حرم…

اما بدان؛ که قلبم از این ماجرا گرفت…

آنقدر گریه میکنم که بگویند عاقبت:

نوکر ز اشکِ خود سفرِ کربلا گرفت…

اما ز راهِ دور؛ سلام حضرت حسین…

بارانِ اشک، از این روضه ها گرفت…

………………

اللهم الرزقنا کربلا …………

1 2
از دل تا قلم>شعر>سزمین آرزوها

جستجو