استغفارشبانه از حضرت علی (ع)
جمعه 96/03/12
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ أَتْعَبْتُ فِیهِ جَوَارِحِی فِی لَیْلِی وَ نَهَارِی وَ
قَدِ اسْتَتَرْتُ مِنْ عِبَادِکَ بِسِتْرِی وَ لَا سِتْرَ إِلَّا مَا سَتَرْتَنِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
بار خدایا !
از تو آمرزش میطلبم از هر گناهی که در شب و روزم، اعضا و جوارحم را در آن گناه خسته کردم
و خود را در پرده ی پوشش خویش، از بندگانت پنهان در حالی که پرده ی حفظی جز پوشش تو نیست؛
پس بر محمد و آل محمد درود فرست.
و این گونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
بهلول، خرقه، نان جو و سرکه
چهارشنبه 96/02/13
بهلول بیشتر وقتها در قبرستان می نشست .
روزی طبق عادت به قبرستان رفته بود و هارون به قصد شکار از آن محل عبور می کرد ، چون به بهلول رسید پرسید :
بهلول چه می کنی ؟
بهلول جواب داد : به دیدن اشخاصی آمده ام که نه غیبت مردم را می نمایند و نه از من توقعی دارند و نه مرا اذیت و آزار می دهند .
هارون گفت : آیا می توانی از قیامت و صراط و سئوال و جواب آن دنیا مرا آگاهی دهی ؟
بهلول جواب داد : به خادمین خود بگو تا در این محل آتش نمایند و تا به برآن آتش نهند تا سرخ و داغ شود .هارون امر نمود تا آتشی افروختند و تا به برآن آتش گذاردند تا داغ شد .
آنگاه بهلول گفت :
ای هارون ، من با پای برهنه روی این تابه می ایستم و خودم را معرفی می نمایم و آنچه خورده ام و هرچه پوشیده ام ذکر می نمایم و سپس تو هم باید پای خود را مانند من برهنه نمائی و خود را معرفی کنی و آنچه خورده و پوشیده ای ذکر نمائی .
هارون قبول کرد .
آنگاه بهلول روی تابه داغ بایستاد و فوری گفت :
بهلول و خرقه - نان جو و سرکه .
فوری پایین آمد و ابداً پایش نسوخت و چون نوبت به هارون رسید ، بمحض اینکه خواست خود را معرفی کند نتوانست ، پایش سوخته و پایین افتاد . پس بهلول گفت : ای هارون ، سئوال و جواب قیامت به همین طریق است ، آنها که درویش بودند و از تجملات دنیایی بهره ندارند آسوده بگذرند و آنها که پای بند تجملات دنیا باشند ، به مشکلات گرفتار آیند .
عرفان به عمل است نه به گفتن!
دوشنبه 96/01/14
دستورات آيت الحق مرحوم سید على قاضى طباطبائى در ماههاى رجب و شعبان و رمضان
دستورالعمل این سه ماه:
۱- بر شما باد به اینکه نمازهای فریضۀ خود را نوافل آن که مجموعاً پنجاه و یک رکعت است، در بهترین اوقاتشان انجام دهید؛ و اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت آنرا بجا بیاورید. چنانچه باز هم شواغل دنیا شما را بازداشت، حتماً نافلۀ ظهر را که به او «صلوة أوّابین» میگویند، انجام بدهید. و نماز ظهر را هم در وقت فضیلت انجام دهید که در قرآن بدان تأکید شده و مراد از «صلوة وُسطی» همان نماز ظهر است.
۲- و امّا در مورد نافلۀ شب بخصوص باید بدانید که انجام دادن آن در نظر مؤمنین و سالکان حضرت معبود از واجبات است و هیچ چاره ای جز أتیان آن نیست! و تعجّب است از کسانی که قصد رسیدن به مرتبهای از مراتب کمال را داشته ولی به قیام شب و انجام نوافل آن بیتوجّه هستند! و ما هیچگاه ندیده و نشنیدهایم که احدی به یک مرحله و مرتبه ای از کمال راه یافته باشد مگر بواسطۀ برپاداری نماز شب!»
۳- بر شما باد به قرائت قرآن کریم در نافلههای شب که انسان را حرکت داده، سیر او را سریع مینماید و برای او بسیار مفید است. تغنّی به قرآن، انسان را بخدا نزدیک میکند! بخلاف غنای محرم که آدمی را به لهو میکشاند. پس تا میتوانید در شبها قرائت قرآن کنید، چرا که قرائت قرآن شراب مؤمنین است.
۴- بر شما باد اینکه به انجام دادن اوراد و اذکاری که هر یک از شما بعنوان دستور در دست دارید، ملتزم و متعهد باشید! و بر شما باد به مداومت سجدۀ یونسیّه و گفتن ذکر یونسیّه
۵- بر شما باد به زیارت مشهد اعظم، که مراد همان حرم مطهر امیرالمؤمنین و قبر نورانی آن بزرگوار است، و نیز سایر مشاهد مشرفۀ اهل البیت (ع) و مساجد معظمه مانند مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه، مسجد سهله و بطور کلی هر مسجدی از مساجد! زیرا مؤمن در مسجد، همانند ماهی است در آب دریا!
۶- و هیچگاه پس از نمازهای واجب خود، تسبیحات حضرت صدیقه صلَوات الله علیها را ترک ننمائید، زیرا این تسبیحات، یکی از انواع «ذکر کبیر» شمرده شده است.
۷- یکی از وظائف مهم و لازم برای سالک إلی الله، دعا برای فرج حضرت حجّت صلوات الله علیه در قنوت «وَتْر» است. بلکه باید در هر روز و در همۀ اوقات و همۀ دعاها، برای فرج آن بزرگوار دعا نمود.
۸- و یکی دیگر از وظائف لازم و مهم، قرائت زیارت جامعه، معروف به «جامعۀ کبیره» در روز جمعه است.
۹- لازم است که قرائت قرآن حتماً کمتر از یک جزء نباشد.
۱۰- تا میتوانید بسیار به دیدار و زیارت برادران نیکوکار خود بشتابید، چرا که براستی آنها برادرانی هستند واقعی که در تمام مسیر، همراه انسانند و با رفاقت خویش، آدمی را از کریوه های نفس و تنگناها و عقبات آن عبور می دهند!
۱۱- به زیارت اهل قبور ملتزم باشید ولی نه بصورت مداوم و همه روزه (مثلاً در هفته، یک روز انجام بگیرد) و نباید زیارت قبور در شب واقع گردد.
« ما را با دنیا چه کار؟! براستی دنیا ما را فریب داده، به پستی و ذلّت کشانید! ما را از مقام عزت و رفعت پائین آورد! و دنیا پست تر از آنست که برای ما هدف قرار گیرد! پس آن را برای اهل دنیا واگذارید! پس به به! خوشا بحال آن مردانی که بدنهای آنان در این عالم خاکی است ولی قلوبشان در عالم لاهوت، یعنی در عالم احدیت و واحدیّت و عزّ پروردگار در پرواز میباشد! و این افراد، اگر چه از نظر تعداد بسیار کم هستند ولیکن از نظر قوّت و مدد و از جهت واقعیت و اصالت و حقیقت دارای اکثریت میباشند. من میگویم آنچه را که شما می شنوید و از ذات اقدس حضرت حق طلب مغفرت می نمایم.» (۱۳۵۷ ه.ق)
این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است، و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام میدهند؛ البته این اعمال را در حد امکان ، هر کسی که نمی تواند هر روز را روزه بگیرد حتی الامکان ۵ روز از رجب و ۱۰ روز از شعبان را بگیرد، خلاصه بحسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگیرد.
و قراءة القرآن در شب علی حد قدرة. اگر میتوانی نخواب و اگر کسی نمیتواند همه شب را نخوابد؟ صب باشد، صب یعنی جگر سوخته، بیدار خوابی کند، شب زود بخوابد و سعی کند بیدار خواب کند طوری که بدن استراحت خود را بگیرد.
مرحوم قاضی اول شب میخوابیدند بعد نماز میخواندند و بعد میخوابیدند و باز نماز میخواندند، همینطور تا دو ساعت به اذان که دیگر نمیخوابیدند، مرحوم آخوند ۳ ساعت به اذان صبح بیدار بودند، اگر نافله شب را بجا نیاورید فائده ندارد و عرفان معنی ندارد.
جوجه اردک زشت ، قوی زیبایی بود.
یکشنبه 96/01/13
جوجه اردک زشت ، قوی زیبایی بود.
او زشت به نظر می آمد برای آنکه از بد حادثه قاطی یک دسته اردک شده بود.
بر خلاف آنچه به نظر می رسید او زیبا بود ولی تنها در پایان داستان این را می فهمد، آن هم وقتی که دیگر جوجه نیست و در دریاچه ای شنا می کند و مردم او را با انگشت به هم نشان می دهند و او برای اولین بار در انعکاس آب زیبایی اش را در می یابد.
من این داستان را خیلی دوست دارم.
داستان عجیب جوجه اردکی که اصلا اردک نبود .
گاهی فکر می کنم که داستان همه ی ما شبیه آن جوجه اردک زشت است و درون هرکدام از ما قوی زیبای منحصر به فردی است که در تقابل با جامعه ای خشن فردیتش را از دست می دهد و قاطی اردک ها به فراموش سپرده می شود.
او بارها و بارها زمین می خورد، له می شود و تحقیر می شود و مردم او را با انگشت نشان می دهند و ریشخندش می کنند .
آنها از او انتظار دارند که شکل اردکی باشد که نیست.
دردناک تر آن که خودش هم تصویر خود را در آب ندیده است و نمی داند کیست.
او سردرگم و تحقیر شده و بیهوده تلاش می کند که اردک خوبی باشد ، اما نتیجه نمی گیرد برای اینکه اردک نیست.او یک قوست!.
دنیا پر است از جوجه اردک های زشتی که هرگز نمی فهمند که اردک نبوده اند: کارمند های معمولی ای که می توانستند کارگردان موفقی باشند ، کارگرانی که می توانستند کارشناس باشند، مدیران ناخوشنودی که باید نقاش یا شاعر می شدند ، زنان و شوهرانی که در نارضایتی در کنار هم پیر می شوند و هرگز نمی فهمند که شاید در کنار دیگری خوشبخت بودند، حسابدارانی که از ریاضیات متنفرند و می توانستند طراح لباس باشند، زن های خانه داری که می توانستند خلبان هواپیما باشند. دنیا پر است از کسانی که قهرمان زندگی خود نبوده اند، نشده اند، نتوانسته اند، نفهمیده اند و به هر دلیلی آن چیزی که باید باشند نشده اند.
دنیا پر است از جوجه اردک هایی که عمری را در ناخشنودی و تکرار زندگی می کنند و می میرند بدون آنکه تصویر واقعی خود را ببینند . .. .
اما دنیا را اردک های زشت نمی سازند .
دنیا را قوهای زیبایی می سازند که زیر بار کلیشه ها و باید ها ونباید ها ،آرزوهایشان را فراموش نکرده اند و تاوانش را هم داده اند.
اردک های زشت آنها را طرد کرده اند ولی آنها راه خودشان را دنبال کرده اند .
مثال ها فراوانند ،آلبرت انشتین از دانشگاه اخراج شد ولی فیزیک را با فرضیه هایش دگرگون کرد.
ونگوک در سراسر زندگی اش حتی یک تابلو هم نفروخت اما امروز آثارش میلیون ها دلار ارزش دارد،
گابریل گارسیا مارکز برای نوشتن رمان صد سال تنهایی سه سال در را بر روی خودش بست . در این سه سال همسرش برای آنکه از گرسنگی نمیرند حتی پلوپز خانه را هم فروخت اما در نهایت اثری بی مانند خلق شد و برای نویسنده اش جایزه ی نوبل ادبیات را به ارمغان آورد.
این آدمها هیچ نبوغ خاصی نداشته اند، نبوغ آنها در شناخت خود و فریاد کردن خویشتن خویش بوده است. نبوغ آنها در دنبال کردن راه منحصر به فرد خودشان بوده است.
نبوغ آنها در تواناییشان در جور دیگری فکر کردن و نپذیرفتن قوانین دنیای اردک ها بوده است.
نبوغ آنها در شهامت رو برو شدن با مصایبی که وقتی از گله جدا می شوی در پیش رو داری بوده است .
همه ی ما می توانیم قوی زیبایی باشیم.
اما تا وقتی نخواهیم قوی درون مان را به رسمیت بشناسیم،
جوجه اردک های مفلوک زشتی خواهیم بود.
جوجه اردک هایی که زندگی ای را زندگی می کنیم که متعلق به ما نیست .
جوجه اردک هایی ترسیده و بی خاصیت و بی بال و پر.
جوجه اردک زشت ، قوی زیبایی بود.
بهار نشانه ست نشانه زنده شدن
یکشنبه 96/01/13
فَانْظُرْ إِلي آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِکَ لَمُحْيِ الْمَوْتي وَ هُوَ عَلي کُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ .(سوره روم آیه 50 )
پس ای بشر دیده باز کن و آثار رحمت نامنتهای الهی را مشاهده کن که چگونه زمین را پس از مرگ و دستبرد خزان باز به نفس باد بهار زنده میگرداند!
محققا همان خداست که مردگان را هم پس از مرگ باز زنده میکند و او بر همه امور عالم تواناست.
در این لحظات میخواهم اعتراف کنم ….. خدایا دل من هم مرده است .گناهان دل را تار را کرده اند .
ای خدایی که زمین را دوباره زنده میکنی دل مرده ی مرا هم دوباره زنده کن .
رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَي الَّذينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَي الْقَوْمِ الْکافِرينَ. (سوره بقره آیه 286)
پروردگارا، ما را بر آنچه به فراموشی یا به خطا کردهایم مؤاخذه مکن.
بار پروردگارا، تکلیف گران و طاقت فرسا که بر پیشینیان ما نهادهای بر ما مگذار.
پروردگارا، بار تکلیفی فوق طاقت ما بر دوش ما منه، و بیامرز و ببخش گناه ما را، و بر ما رحمت فرما، تنها آقای ما و یاور ما تویی، پس ما را بر گروه کافران یاری فرما.