موضوعات: "شعر" یا "اشعار آئینی" یا "سزمین آرزوها" یا "عاشقانه"

دلم هوای بهشت کرده

 

تا کی باید بشینم و برای حرم دعا کنم

رفقامو یکی یکی راهی کربلا کنم

دلم رو بردی غصم رو خوردی
اشکامو در آوردی کربلا نبردی
بازم صبوری بازم دوری
داری منو میکشی اینجوری

گریه کردم با این اشکام
داری گناهامو می شوری
رحمی به حالا کربلا
شکسته بالم کربلا
شبهای جمعه است شد هرشب
خواب و خیالم کربلا
رویای دلم کربلا کربلا
رویای دلم کربلا کربلا …

 

 

اشعار سید

 

بحر طویل یک قالب شعریست، با این تفاوت که مانند باقی اشعار دارای تقسیمات بیتی نبوده، در متن انواع سجع مشهود است و می‌توان آن را نثر موزون نیز نامید.

روزی که بیاید

 

همه تن ناله و هجران، همه جا چشمۀ جوشان، چه غم از دیدۀ گریان، اگر آن یار بیاید، دل یاران برباید، دیده از غم بگشاید. همه از دست زمانه، همه با بغض شکسته، همه گل‌ها ز گلستان، هم نوا گشته به بستان، که تو ای زادۀ زهرا، ای همه خوبی دنیا، منم آن ساده و شیدا، نظر لطف تو دارم، که تو را دیده به راهم، اگر آن نیک بیاید، به بدن سر نپاید.

اگر از عالم زاری، دل بیچاره! گذاری، بروم برای یاری، ای همه درد کجایی؟ برو ای گناه و خواری، تا شوم فدای نامش، قامت و اسم و مرامش.

بنهد بر سر و جانم، سر و دستان سیاهم، نظر لطف و کریمش، اثر روی منیرش. اگر آن یار بیاید، دل ما بند نگاهش و ببوسم رخ ماهش، من شوم خادم راهش، چه کنم من که گدایم و به این فیض ببالم. تو که خود منشأ فیضی، تو که خود صاحب علمی، چو نسیمی بگذر بر من بی‌جان، به نفس تازه کن این جسم پریشان، اگر آن شاه گذارد، اگر آن روشن چون ماه بیاید، همه از یمن وجودش، من بشویم دل پر جرم و گناهم، خاک راهش بنشانم. اگر آن یار بیاید، دگر از یار دگر یاد نیارم، اگر آن یار بیاید…

دلنوشته های من

 

حسین جان..

هرگاه نامت را بر زبان می آورم اشک پهنای صورتم را خیس میکند..

نه به این دلیل که شما نیازمند اشک باشید، مظلومیت شما و ظلمی که به شما وارد شده جای بسی شیون و ناله دارد..

اما مولاجان گریه ی من از آن جهت هست که کشتی نجاتی چون شما را دارم ولی هنوز گمراه و سرگردان بیابان گناهم..

گریه من از این جهت هست که ریسمان کمک و وجود و حضورت را میبینم ولی تلاشی برای وصل شدن به دریای پر از معرفت و برکتت نمیکنم ..

محرم هم تمام شد…

مگذار این بار هم در باتلاق گناه بمانم..

مگذار بیش از این در گناه فرو روم..

مگذار دل خوش کنم به محرم بعدی چون معلوم نیست زنده باشم و دوباره محرم را درک کنم..

مولای من..

محرم تمام شد..

مگذار این بار هم خریداری نداشته باشم..

من ویران شده بیابان گناهم، مرا برای خودت بخر..

شنیده ام بیابان هم که باشی حسین آبادت میکند درست مانند کربلا..

مرا بخر و آبادم کن ..

بگذار همیشه در رکابت باشم ..

مگذار در بند نفسم و غفلت هایم باشم..

مگذار تسلیم وسوسه های شیطانی شوم..

حسین جان..

مگذار پاک نشده و به محرم بعدی نرسیده مرگ گریبان گیرم شود..

مولای من..

از شما میخواهم مرا هم ،مانند حر عاقبت بخیر کنی و دعایم کنی تا محرم سال بعد را هم درک کنم..

 

1478205222_.jpg

 

1 2 4

جستجو