اشعار سید

 

بحر طویل یک قالب شعریست، با این تفاوت که مانند باقی اشعار دارای تقسیمات بیتی نبوده، در متن انواع سجع مشهود است و می‌توان آن را نثر موزون نیز نامید.

روزی که بیاید

 

همه تن ناله و هجران، همه جا چشمۀ جوشان، چه غم از دیدۀ گریان، اگر آن یار بیاید، دل یاران برباید، دیده از غم بگشاید. همه از دست زمانه، همه با بغض شکسته، همه گل‌ها ز گلستان، هم نوا گشته به بستان، که تو ای زادۀ زهرا، ای همه خوبی دنیا، منم آن ساده و شیدا، نظر لطف تو دارم، که تو را دیده به راهم، اگر آن نیک بیاید، به بدن سر نپاید.

اگر از عالم زاری، دل بیچاره! گذاری، بروم برای یاری، ای همه درد کجایی؟ برو ای گناه و خواری، تا شوم فدای نامش، قامت و اسم و مرامش.

بنهد بر سر و جانم، سر و دستان سیاهم، نظر لطف و کریمش، اثر روی منیرش. اگر آن یار بیاید، دل ما بند نگاهش و ببوسم رخ ماهش، من شوم خادم راهش، چه کنم من که گدایم و به این فیض ببالم. تو که خود منشأ فیضی، تو که خود صاحب علمی، چو نسیمی بگذر بر من بی‌جان، به نفس تازه کن این جسم پریشان، اگر آن شاه گذارد، اگر آن روشن چون ماه بیاید، همه از یمن وجودش، من بشویم دل پر جرم و گناهم، خاک راهش بنشانم. اگر آن یار بیاید، دگر از یار دگر یاد نیارم، اگر آن یار بیاید…

  • نظر از: ترمه
    1395/08/17 @ 02:43:55 ب.ظ

    ترمه [عضو] 

    سلام علیکم منظور شما از این جمله :
    به بدن سر برباید.
    چیست؟
    متشکرم

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.